لغات و اصطلاحات علوم سیاسی

لغات و اصطلاحات علوم سیاسی در انگلیسی – بخش اول

در این مقاله ما تعدادی از لغات و اصطلاحات انگلیسی علوم سیاسی را جمع آوری کرده ایم. که شما در ادامه می توانید این واژگان را مشاهده بفرمایید.

ترجمه متون سیاسی

ترجمه متون سياسي که با نام ترجمه سياسي نيز شناخته مي شود از جمله فعاليت هاي مهم رسانه هاي خبري است. مترجم اين نوع متن علاوه بر خصوصيات معمول هر مترجمي بايد ويژگي هاي ديگري نيز داشته باشد. چنين مترجمي الزاما در واقع کارشناس علوم سياسي است و بايد از وقايع تاريخي مهم، سخنراني هاي سرنوشت ساز شخصيت هاي سياسي و نقل قول هايي که از آنها شده اطلاع داشته باشد.

همچنين لازم است با نويسنده يا مترجم متني که ترجمه مي کند و گرايش سياسي او و يا موسسه اي که متن را چاپ کرده آشنايي داشته باشد. موسسات خبري و رسانه ها از تکنيک ها و تدابيري خاص استفاده مي کنند تا اهميت وقايع را در جهت منافع خود کمرنگ کنند يا آن را مهم جلوه دهند. مترجم متون سياسي بايد از اين تکنيک ها و تدابير با خبر باشد و ضمن ترجمه سعي کند حقايق را به گونه اي که بوده و در جهت منافع موسسه خود به تصوير بکشد.

 

واژگان و اصطلاحات سیاسی

 

Crux

مسئله ی دشوار ،معما

Overriden

باطل کردن

Through

به واسطه ی

Exclusive

منحصر به فرد

Division

تقسیم

Seldom

به ندرت

Highways

بزرگراه ها

Permanent

ثابت

Rests

متکی بودن

Delicate

حساس

Centralized

تمرکز دادن

Autonomy

استقلال داخلی ،خودمختاری

deputy foreighn minister

معاون وزیر خارجه

make a remark

اظهار داشتن

prime minister

نخست وزیر

cabinet meeting

اجلاس وزرا

Accuse

متهم کردن

Accuse someone of some thing

کسی را به چیزی متهم کردن

official

مقام رسمی، مامور

Call on

فراخواندن ، خواستار شدن

occupied

اشغالی، اشغال شده

territory

قلمرو ، سرزمین

annex

ضمیمه کردن، ضمیمه ، انضمام

international community

جامعه بین الملل

recognize

به رسمیت شناختن

Supremacy (n)

برتري، چيرگي

Supreme (adj)

عالي،برتر

Supremely (adv)

به طور عالي

State (n)

دولت

Security (n)

امنيّت

Secure (adj)

امن،ايمن

Securely (adv)

ًبه طور امن، مطمئنا

Politics (n)

سياست،علم سياست

Politician (n)

سياستمدار

Political (adj)

سياسي

Politically (adv)

از لحاظ سياسي

Peace (n)

صلح، آرامش

Peaceful (adj)

صلح جو،صلح آميز،آرام

Peacefully (adv)

باآرامش،به طور صلح آميز

nation (n)

ملّت

nationalism (n)

ملّي گرايي

nationalist (n)

ملّي گرا

nationality (n)

مليّت

national (adj)

ملّي

nationalistic (adj)

ملّي گرايانه

nationalize (v)

ملّي كردن، ملّي شدن

Sovereignty

حاکمیت

Severe constraints

محدودیت های شدید

Severe restrictions

محدودیت های شدید

Shooting war

جنگ واقعی ؛ جنگ عملی

Short-lived coalition

ائتلاف کوتاه مدت

Sinai peninsula

صحرای سینا

Post-war era

دوره پس از جنگ

Presidential term

دوره ی ریاست جمهوری

Soviet bloc

بلوک شوروی

Special advantages

امتیازات ویژه

Specialist activity

آژانس تخصصی

Sphere of activity

حوزه عملکرد

State

دولت ؛ کشور

Stationed

مستقر

Strained relations

روابط تیره

Strategic

استراتژیک ؛ راهبردی

Structural opposition

مخالفت بنیادین ؛ تضاد ساختاری

Rates of interest

نرخ بهره ؛ میزان بهره

Representative democracy

اعمال دموکراسی از طریق انتخاب نمایندگان

Resistance movement

نهضت مقاومت ؛ جنبش مقاومت

Running of society

اداره جامعه

SALT

پیمان سالت

Public opinion

افکار عمومی ؛ افکار مردم

Racial distinction

تبعیض نژادی ؛ تمایز نژادی

Racism

نژاد پرستی

Racist

نژاد پرست

Range

گستره ؛ برد

Optimum level

سطح بهینه

Ordinary law

قوانین متعارف

Original frontier

مرزهای اولیه

Overt military action

اقدام نظامی

National saviour

منجی ملی ؛ ناجی ملت

National interest

مصالح ملی منافع ملی

National currency

پول ملی

Nationalize

ملی کردن

NATO

سازمان پیمان آتلانتیک شمالی

Negotiations

مذاکرات ؛ گفتگوها

Nuclear strategy

راهبرد هسته ای

Official existence

موجودیت رسمی

Massive invasion

تهاجم گسترده

an human rights and political activist

فعال سیاسی و مدافع حقوق بشر

for plotting against the state

به اتهام توطئه علیه کشور

human rights groups

فعالان حقوق بشر

trial

دادگاه

grossly unfair

شدیدا ناعادلانه

a panel of human rights experts

هیئتی متشکل از کارشناسان حقوق بشر

detention

بازداشت

to suffer prolong torture

تحت شکنجه‌هایی طولانی بودن

blindfolded

چشمان بسته

sentence to life in prison

محکوم به حبس ابد شدن

Amnesty International

عفو بین‌الملل

hunger strike

اعتصاب غذا

accused and convicted persons

محکومان و مجرمان

 

امدواریم این لغات و اصطلاحات علوم سیاسی برای شما مفید واقع شده باشد. برای مشاهده لغاتی از این قبیل میتوانید به این لینک مراجعه کنید.